معرفت و شناخت در الهیات سیاسی مدرن
کلمات کلیدی:
معرفت , شناخت, الهیات سیاسی , مدرنیتهچکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین جایگاه معرفت و شناخت در الهیات سیاسی مدرن انجام شده است. به طور کلی در الهیات سیاسی مدرن در همه زمینههای دینی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و معرفتی انسان هسته فکری را تشکیل میدهد و به اصطلاح الهیات سیاسی مدرن انسان محور است و نه خدا محور. شناختشناسی یکی از مهمترین شاخههای فلسفه است. معرفت، از مباحث اصلی تفکر فلسفی بوده و از قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. در این مسیر از شروع تفکر عقلی تا کنون همه دانشمندان به نحوی نگرشی معرفتی درباره همه امور از جمله (خدا، جهان، انسان) داشتهاند. دوره مدرنیته ویژگیهای خاصی دارد و با اطمینان نمیتوان درباره مبدا فلسفی یا مقصد تکنولوژیک آن نظر داد و عناصر متحول کننده آن را مشخص نمود. در قلمرو مدرنیته انسان الهیات و سیاست، دیگر نه در سرشتی یکپارچه فلسفی که در قامت کنشهای متعین به هم درآمیخته، امتناعات مفهومی بسیاری را پدید آوردهاند. به عبارت دیگر ساختارزایی از بنیانهای الهیاتی و نیز تولیدات انسانی به ویژه سیالیت امر سیاسی به واسازیهایی انجامیده است که امکان یک تعریف جامع و مانع از انسان متفرد را نامحتمل میکند. پژوهش از نوع نظری است و به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام شده است. سوال اصلی پژوهش این است که جایگاه حوزه معرفت و شناخت در الهیات سیاسی مدرن چیست؟ نتیجه بررسیها نشان میدهد: معرفت یا شناختشناسی نوعی دانش فلسفی و عقلی است که ماهیت و حقیقت معرفت را تحلیل و مقومات آن را بررسی میکند و مبانی و حدود آن را مورد ارزیابی قرار میدهد و قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را بررسی مینماید.
دانلودها
مراجع
Copleston, F. (2005). A History of Philosophy. Scientific and Cultural Publishing, Tehran.
Fakouhi, N. (2010). Anthropology. Ney Publishing.
Kant, I. (2022). Critique of Pure Reason. Qoqnos Publishing.
Shojaei, M. S. (2007). A look at knowledge from the perspectives of philosophy, psychology, and Islam. Knowledge Journal(119).
Weber, M. (2021). The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism. Scientific and Cultural Publishing. https://doi.org/https://doi.org/10.2307/j.ctv1f886rp.5
