هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اثربخشی ایماگوتراپی و روایتدرمانی بر پشیمانی از انتخاب همسر، دلزدگی زناشویی و تابآوری در زنان قربانی خشونت خانگی بود. روششناسی: این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سهماهه انجام شد. جامعه آماری شامل زنان قربانی خشونت خانگی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در پاییز 1401 بود. نمونهای به حجم 54 نفر به روش در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه (ایماگوتراپی، روایتدرمانی و کنترل) گمارده شدند. مداخلات طی 10 جلسه 90 دقیقهای برای گروههای آزمایش اجرا شد. ابزارهای گردآوری دادهها شامل مقیاس پشیمانی از انتخاب همسر شوارتز، مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز و پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون بود. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که اثرات اصلی زمان و گروه برای هر سه متغیر معنادار بود (p < 0.01). همچنین، اثر تعامل زمان و گروه برای پشیمانی از انتخاب همسر (F = 9.59, p < 0.01)، دلزدگی زناشویی (F = 5.61, p = 0.01) و تابآوری (F = 10.11, p < 0.01) معنادار بود. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که ایماگوتراپی اثربخشی بیشتری نسبت به روایتدرمانی در کاهش پشیمانی از انتخاب همسر (MD = -1.10, p = 0.04) و دلزدگی زناشویی (MD = -3.80, p = 0.02) و همچنین افزایش تابآوری (MD = 2.90, p = 0.03) دارد. نتیجهگیری: ایماگوتراپی و روایتدرمانی بهعنوان مداخلات مؤثر در بهبود کیفیت روابط زناشویی و افزایش تابآوری زنان قربانی خشونت خانگی توصیه میشوند. با این حال، اثربخشی ایماگوتراپی در مقایسه با روایتدرمانی بیشتر است. طراحی برنامههای آموزشی مبتنی بر این رویکردها میتواند به بهبود شرایط روانشناختی این گروه کمک کند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی محتوای آموزشی طراحیشده ویژه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار بر سلامت روان در رفتار آنها انجام شد.
روششناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع داده¬ها، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار بودند که از این میان 30 آزمودنی بر اساس روش نمونهگیری در دسترس به¬عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده¬ها پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. بهمنظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و همینطور بهمنظور محاسبه پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزارها بود. روش تجزیهوتحلیل داده¬ها شامل آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس و تی تک نمونهای) با استفاده از نرمافزار SPSS-V23 بود.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بسته آموزشی طراحیشده بر سلامت روان محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار اثربخش است. بنابراین محتوای آموزشی طراحیشده به محکومین به جرائم مواد مخدر امکان میدهد که از خزانه رفتاری گستردهتر و مناسبتر در مواجهه با موقعیت برخوردار باشد و در واکنش به مسائل با برنامهریزی و آیندهنگر عمل کند.
نتیجهگیری: لذا، با استفاده از مداخلات روانشناختی طراحیشده میتوان از مشکلات روانشناختی زندانیان کاسته و از بازگشت مجدد آنها به زندان جلوگیری کرد.
هدف: موضوع این پژوهش تدوین مدل امیدواری بر اساس تنظیم شناختی هیجان با میانجیگری بهزیستی معنوی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شهر کرمانشاه و اثربخشی آن بر اضطراب مرگ بود.
روششناسی: این پژوهش در دو مرحله انجام گرفت.در مرحله اول روش توصیفی از نوع همبستگی بود که ارتباط بین متغیرهای پیش بین،ملاک و میانجی مورد بررسی قرار گرفت.در مرحله دوم پژوهش از روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شدجامعه آماری در این پژوهش تمام جوانان مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان امام علی (ع) و مطبهای خصوصی شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند. در فاز اول مطالعه و بر اساس فرمول کوکران و با رعایت ملاکهای ورود به پژوهش تعداد 270 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد. در فاز دوم پژوهش نیز بصورت هدفمند و با رعایت ملاکهای ورود به پژوهش از میان جامعه آماری تکمیل کننده ابزارهای پژوهش که نمره کمتری در مقیاسهای امیدواری و بهزیستی معنوی و تنظیم شناختی هیجان و همچنین نمره بیشتری در پرسشنامه اضطراب مرگ نسبت به بقیه بیماران کسب نمودند تعداد 30 نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (تجربی) و کنترل (گواه) (هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند.در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل دادهها از مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.لازم به ذکر است که این تحلیلها با کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 23 انجام گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی معنوی و امیدواری ارتباط علی معناداری دارند.همچنین مشخص گردید که ارتباط علی بین بهزیستی معنوی و امیدواری معنادار است.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش تایید کننده نقش میانجی بهزیستی معنوی در ارتباط بین متغیرهای مذکور بود. همچنین برنامه آموزشی تدوین شده بر اساس امیدواری بر میزان اضطراب مرگ بیماران با نارسایی قلبی اثربخش بود.
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش هوش هیجانی و خود شفقت ورزی بر بهزیستی ذهنی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه دخترانه شهر همدان بود.
روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به همراه پیشآزمون و پسآزمون بود جامعه شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه دخترانه شهر همدان در سال تحصیلی (1403-1402) بودند ، نمونه در این مرحله برای نمونهگیری از روش نمونهگیری چندمرحله ای خوشه ای استفاده شده است و به صورت تصادفی 60 نفر از این افراد (20 نفر گروه آزمایش اول، 20 نفر گروه آزمایشی دوم و 20 نفر گروه کنترل) انتخاب شد. ابزار اندازهگیری متغیرهای تحقیق به ترتیب از پرسشنامه مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمودر (٢٠٠٣) و پرسشنامه سرزندگي تحصیلي مارتین و مارش (2008) استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش ، از آزمون مانکوا و پیش فرض های آن استفاده شد. آزمون ANOVA (تحلیل واریانس یک طرفه) همراه با نمودار جعبه ای و آزمون تعقیبی توکی و شفه و.. برای مقایسه های چند تایی در پس آزمون از نرمافزار SPSS نسخه 23 استتفاده شده است.
یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد آموزش هوش هیجانی و خودشفقت ورزی بر بهزیستی ذهنی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دور دوم متوسطه دخترانه شهر همدان اثربخش است. به طوری که نمره دانش آموزانی که آموزش های لازم را در ارتباط با هوش هیجانی و خودشفقت ورزی دریافت کرده بودند نسبت به دانش آموزانی که هیچ آموزشی در این راستا دریافت نکرده بودند، بیشتر بود. همچنین مشخص شد بین اثربخشی آموزش هوش هیجانی و خودشفقت ورزی بر بهزیستی ذهنی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دختر تفاوت معناداری ندارد.
نتیجهگیری: روانشناسان میتوانند به دانشآموزان کمک کنند تا آگاهی بیشتری از احساسات خود پیدا کنند و یاد بگیرند چگونه با آنها برخورد کنند. تا اهداف معنادار و قابل تحققی برای خود تعیین کنند. اهداف واقعگرایانه و مرتبط با علاقههای شخصی، میتوانند انگیزه و سرزندگی تحصیلی را افزایش دهند. آموزش خودشفقت میتواند به دانشآموزان کمک کند تا انگیزه داخلی خود را تقویت کنند. همچنین لازم است به آن ها آموزش داده شود که از داشتن معنا و ارتباط عمیق با موضوعات تحصیلی لذت ببرنند و از راهبردهایی مانند تجزیه و تحلیل مسائل، اتصال به زندگی روزمره و ایجاد ارتباط با محتوا استفاده کنند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله زودهنگام دنور بر نشانگان اختلال و تعامل والد- کودک، کودکان پیش دبستانی دارای اختلال اوتیسم انجام شد. روششناسی: این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی 3 تا 5 سال مراجعه کننده به مرکز اوتیسم شهرک سلامت بغداد در سال 2024 بود. از بین این کودکان تعداد 30 نفر کودک دارای اختلال اوتیسم با فراخوان و تشخیص متخصص با روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر رفتن ملاکهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) گمارش شدند. گروه آزمایش تحت 10 جلسهی 60 دقیقهای مداخله زود هنگام دنور قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار بدون دریافت مداخله قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام و مقیاس رابطه والد- کودک پیانتا بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در بسته آماری برای علوم اجتماعی نسخه 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد، تفاوت میانگین نمرات نشانگان اختلال اوتیسم و تعامل والد – کودک در مرحله پیش آزمون با پس آزمون و هم چنین پیش آزمون با پیگیری و پس آزمون و پیگیری در گروه مداخله معنی دار است (001/0>p). بر این اساس میتوان گفت نشانگان اختلال اوتیسم و تعامل والد- کودک در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون بهبود داشته است و در مرحله پیگیری نسبت به پس آزمون نیز نمرات ثبات نشان میدهند. نتیجهگیری: براساس یافتهها، مداخله زود هنگام دنور باعث بهبود نشانگان اختلال اوتیسم و تعامل والد-کودک در کودکان پیش دبستانی دارای اختلال اوتیسم میشود. لذا پیشنهاد میشود در مراکز بهداشت و درمان و مراکز مشاوره و مراکز توانبخشی مربوط به اوتیسم از درمان فوق، برای ارتقای متغیرهای روانشناختی مرتبط با اختلال اوتیسم کودکان پیش دبستانی استفاده شود.
هدف: هدف این پژوهش بررسی روایی تشخیصی مقیاسهای توجه و کارکردهای اجرایی براون در شناسایی اختلال یادگیری در دانشآموزان مقطع ابتدایی شهرستان آبیک قزوین است.
روششناسی: این مطالعه از نوع روانسنجی است و جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشآموزان مقطع ابتدایی با تشخیص اختلال یادگیری بود. تعداد 120 دانشآموز با اختلال یادگیری به روش نمونهگیری هدفمند و 120 دانشآموز هنجاری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل نسخه دوم مقیاس کارکردهای اجرایی براون بود. تحلیل دادهها با استفاده از نمودار پراکنش (روش دیویس)، فاصله اطمینان و ضریب حساسیت انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که دو بعد معطوفسازی و توسعه حافظه از مقیاسهای کارکردهای اجرایی براون در دانشآموزان با اختلال یادگیری دارای روایی تشخیصی مناسبی بودند. این دو بعد توانستند بهطور معناداری دانشآموزان با اختلال یادگیری را از دانشآموزان هنجاری تفکیک کنند. همچنین، حساسیت این ابزار در شناسایی اختلال یادگیری قابلتوجه بود و نتایج تحلیلها نشان داد که این مقیاس میتواند در تشخیص دقیقتر این اختلال مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مقیاسهای کارکردهای اجرایی براون ابزار قابل اعتمادی برای شناسایی اختلال یادگیری در دانشآموزان مقطع ابتدایی هستند. بنابراین، این مقیاس میتواند بهعنوان یک ابزار تشخیصی در مدارس و مراکز آموزشی جهت بهبود فرایند شناسایی و ارائه خدمات تخصصی به دانشآموزان با اختلال یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انتظارات زناشویی و هوش ارتباط جنسی در زوجین دارای تعارضات زناشویی به انجام رسید.
روششناسی: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح تحقیق پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین 25_40 دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به کلینیکهای مشاوره و روانشناسی در سال 1402 در منطقه 13 شهر تهران بودند که ازاینبین 30 زوج به شکل نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای انتظارات زناشویی امیدوار (1386)، هوش ارتباط جنسی دهکردی و همکاران (2021) بود. 30 زوج در دو گروه 15 زوجی (گروه آزمایش و گروه کنترل) قرار گرفتند. ابتدا زوجین دو پرسشنامه هوش ارتباط جنسی و انتظارات زناشویی را تکمیل نمودند و بعد گروه آزمایش تحت درمان زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در 10 جلسه 90 دقیقهای قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. در نهایت نیز از تمام آزمودنیها پسآزمون گرفته شد و مجدداً دو پرسشنامه مذکور را تکمیل نمودند. تجزیهوتحلیل دادهها به روش واریانس اندازهگیری مکرر با استفاده از نرمافزار SPSS23 انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از یافتهها نشان داد که زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انتظارات زناشویی و هوش ارتباط جنسی اثربخش بود (05/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند بهطور مؤثری تعارضات زناشویی را کاهش دهد و بهبود قابل توجهی در انتظارات زناشویی و هوش ارتباط جنسی زوجین ایجاد کند. این روش درمانی میتواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در بهبود کیفیت روابط زناشویی در زوجهای دارای تعارضات زناشویی معرفی شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سایبرکندریا براساس استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت انجام گرفت.
روششناسی: پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را زنان متاهل شهر تهران تشکیل دادند. تعداد 400 زن متاهل براساس نظر لوهلین (2004) با روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه آماری تعیین و انتخاب شدند. جهت جمع آوری دادهها از مقیاس سایبرکندریا مک الروی (2014)، استرس مزمن کوهن (1983)، نشخوار فکری-تامل (تراپنل وکمپل، 1999)، اعتیاد به اینترنت کمبرلی استفاده گردید. دادهها از طریق روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون تک متغیره و چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss22 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از لیزرل8.5 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که سایبرکندریا با استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت همبستگی قوی دارد.
یافتهها: ضریب تبیین معادله رگرسیونی برابر با 0.425 است که بیان کننده این است که حدود 42.5٪ از تغییرات متغیر سایبرکندریا بر اساس متغیرهای استرس مزمن، نشخوار فکری و اعتیاد به اینترنت تبیین میشود که مقدار قابل توجهی است. بین سایبرکندریا با استرس مزمن مثبت همبستگی منفی (0.189-)، بین سایبرکندریا با استرس منفی همبستگی مثبت (0.318)، بین سایبرکندریا با نشخوار فکری همبستگی مثبت (0.135)، بین سایبرکندریا و اعتیاد به اینترنت همبستگی مثبت (0.55) وجود دارد.
نتیجهگیری: بنابراین نشخوار فکری، استرس مزمن و اعتیاد به اینترنت پیش بینی کننده سایبرکندریا هستند.
نشریه "پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی" از تاریخ 1402/10/09تأیید اولیه کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را کسب و پس از ارزیابی رتبه علمی ب را کسب نمود.
مجله «پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی» (PDMD) یک مجله علمی با دسترسی آزاد و داوری دوسو ناشناس است که مقالات اصیل، مرورها، ارتباطات کوتاه و گزارشهای علمی با استانداردهای علمی و اخلاقی بالا در حوزه روانشناسی، با تمرکز بر اختلالات خلقی و پویاییهای روانشناختی، منتشر میکند. این مجله چهار بار در سال به زبان فارسی توسط «انجمن هوش و استعداد ماهر» منتشر میشود و موضوعات علمی در زمینههای زیر را پوشش میدهد:
تعداد دورهها
3
تعداد شمارهها
11
درصد پذیرش
24