پیشبینی افکار خودکشی بر اساس ناگویی هیجانی و تروماهای دوران کودکی زنان مطلقه
کلمات کلیدی:
تروماهای دوران کودکی, افکار خودکشی, ناگویی هیجانی, زنان مطلقهچکیده
هدف: زنان از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهند کرد. این احساسات آنقدر دارای نوسان هستند که گاهی اوقات از متضاد بودن این احساسات، سردرگم و مبهوت میشوند. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی افکار خودکشی بر اساس تروماهای دوران کودکی و ناگویی هیجانی زنان مطلقه بود.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناسی منطقه 5 تهران بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین 250 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونهگیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناسی منطقه 5 تهران، نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ)، پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSSI) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) بود. در پژوهش حاضر دادههای گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای مستقل (تروماهای دوران کودکی و ناگویی هیجانی) 12 درصد توانایی پیشبینی افکار خودکشی را دارند. همچنین از بین متغیرهای مستقل، ناگویی هیجانی با ضریب بتای 16/0 و تروماهای دوران کودکی با ضریب بتا 19/0 میتوانند افکار خودکشی آزمودنیها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p).
نتیجهگیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که میتوان از طریق متغیرهای تروماهای دوران کودکی و ناگویی هیجانی افکار خودکشی زنان مطلقه را پیشبینی نمود.